Web Analytics Made Easy - Statcounter

هایک ملیکیان می‌گوید که «ایران برایم متفاوت است؛ زیرا می‌خواهم از افراد شجاعی که قصد دارند موسیقی کلاسیک در ایران جریان داشته باشد و آن را در ابعاد دیگری معرفی کنند، حمایت کنم.»

هایک ملیکیان که در نخستین شب از سی‌ونهمین جشنواره بین‌المللی موسیقی فجر در تالار رودکی روی صحنه رفت و رپرتواری ارمنی را در رسیتال پیانوی خود اجرا کرد، طی گفت‌وگویی با ایسنا درباره علت انتخاب این رپرتوار، میزان آشناییش با موسیقی ایران و موسیقی با کلام و بی‌کلام صحبت کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او در ابتدا درباره نحوه انتخاب رپرتوار رسیتال پیانوی خود در جشنواره موسیقی فجر گفت: به طور کلی هر زمان که قرار است کنسرتی در سطح بین‌الملل‌ و یا یک فستیوال خارجی برگزار کنم، به علت اینکه اساس کار جمعی است و من از سمت کشور دیگری برای برگزاری کنسرت دعوت شده‌ام، پیش از هر چیزی از خود فستیوال سوال می‌کنم که به چه موسیقی علاقه دارند؟ تم جشنواره چیست؟ و آیا قالب خاصی برای قطعات کنسرت در ذهن دارند؟

ملیکیان ادامه داد: پس از دعوت به جشنواره موسیقی فجر هم با افزاد مربوطه به بحث و گفت‌وگو نشستیم و بررسی کردیم که چه رپرتواری ممکن است، برای مخاطبان ایرانی جذابیت داشته باشد؟ در همین راستا به این مسئله رسیدیم که ارمنستان به عنوان کشور همسایه ایران ممکن است خیلی با میراث موسیقی کلاسیک خود شناخته شده نباشد به همین علت تصمیم گرفتیم که یک برنامه موسیقی ارمنی برای معرفی این موسیقی به ایرانی‌ها داشته باشیم. در همین راستا قطعاتی از کومیتاس که به عنوان پایه‌گذار موسیقی کلاسیک ارمنستان شناخته می‌شود، خاچاتوریان و باباجانیان که در قرن بیستم زیسته‌اند و البته قطعاتی از هنرمندان قرن ۲۱ را انتخاب کردیم که برخی از آنها نخستین بار بود که در ایران اجرا می‌شدند.  

همچنین از او درباره علتی که موجب شد برای بار دوم به ایران بیاید سوال کردیم که گفت: درحقیقت این بار سومی است که من در ایران روی صحنه می‌روم ولی بار دومی است که به خود ایران می‌آیم؛ زیرا بار اول دو رسیتال پیانو در همین سالن رودکی داشتم. این بار وقتی که به ایران دعوت شدم بسیار خوشحال شدم؛ زیرا ایران و اجرا در این کشور برای من معنای دیگری دارد. عمدتا وقتی که به کشور دیگری دعوت می‌شوم صرفا رسیتالم را اجرا می‌کنم و برمی‌گردم. ولی ایران به این جهت برایم متفاوت است که می‌خواهم از افراد شجاعی که قصد دارند موسیقی کلاسیک در ایران جریان داشته باشد و آن را در ابعاد دیگری معرفی کنند حمایت کنم. من به اجرا در ایران به چشم کاری که می‌توانم برای این کشور انجام دهم نگاه می‌کنم و خوشحال می‌شوم که قرار است برای مخاطبانی شگفت انگیز اجرا کنم. البته باید اضافه کنم که مردم ایران بسیار مهمانپذیر هستند. به همین جهت بلافاصله پس از دریافت دعوت نامه حضور در ایران را پذیرفتم.

در بخش دیگری از این مصاحبه از او درباره میزان آشنایی‌اش با موسیقی ایران پرسیدیم که گفت: آخرین باری که به ایران آمدم در اجرایم بیشتر قطعات آهنگسازان ایرانی را مانند امیرمهیار تفرشی‌پور، فوزیه مجد، شاهین فرهت و مهدی حسینی اجرا کردم که طی کنسرت هم این آهنگسازان به مخاطبان معرفی می‌شدند. در بین موسیقیدان‌های ایرانی ولی من اثر «ایرانا» از خانم مجد را دوست دارم که براساس رقص‌های باستان ایران ساخته شده است و این علاقه من در حدی بود که وقتی به ارمنستان برگشتم، خودم باری دیگر این اثر را ضبط کردم که اکنون در آرشیو آثارم موجود است. 

این نوازنده پیانو تصریح کرد: البته من تعدادی از موسیقیدان‌های سنتی ایرانی را هم می‌شناسم که موسیقی آنها به قلب همه ما ارمنی‌ها نزدیک است.

در پایان از این هنرمند که خود در حوزه موسیقی بی‌کلام کار می‌کند درباره علت پرطرفدار بودن موسیقی کلاسیک نسبت به موسیقی بی‌کلام و عامه‌پسند پرسیدیم که گفت: به نظرم این امر خیلی طبیعی است و حتی عجیب می‌شد اگر مردم موسیقی کلاسیک را بیشتر دوست داشتند. من با این مسئله عادی برخورد می‌کنم و این موضوع دقیقا همان گونه است که باید باشد. موسیقی کلاسیک سر و کار زیادی با ذهن مخاطب دارد و حتی گاهی بر این باور هستیم که موسیقی کلاسیک به هوش و توانایی ذهنی بیشتری برای دریافت و درک نیاز دارد. حتی اصلا عجیب نیست که اگر بگویم موسیقی عامه‌پسند دریافت راحت‌تری دارد؛ زیرا صرفا درباره زندگی روزمره و مسائل عادی زندگی است اما موسیقی کلاسیک به آمادگی ذهنی نیاز دارد و افرادی که این آمادگی ذهنی را دارند تعدادشان در هر جامعه زیاد نیست.

انتهای پیام 

منبع: ایسنا

کلیدواژه: سی و نهمین جشنواره بین المللی موسیقی فجر جشنواره های فجر 1402 جشنواره های فجر 1402 سی و نهمین جشنواره بین المللی موسیقی فجر جشنواره موسيقي فجر موسیقی کلاسیک

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۴۳۸۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۸ انیمیشن کلاسیک که باید حتما ببینید | از والت دیزنی تا میازاکی

همشهری آنلاین: انیمیشن چنان حیطه گسترده و متنوعی شده که بعید است سازندگان، منتقدان و طرفدارانش سر تعریف یکسان و واحدی از اینکه انیمیشن چیست به توافق برسند. این عدم توافق، با توجه به پیشرفت‌های تکنولوژیک در فرآیند فیلمسازی طی دو دهه اخیر، خیلی هم تعجب‌برانگیز نیست. برای مثال، به سادگی نمی‌شود گفت «آواتار» جیمز کامرون انیمیشن است یا لایو اکشن. خود کامرون که معتقد است فیلمش انیمیشن نیست و همه جزئیات فیلم را بازیگران ساخته‌اند، ولی می‌شود با نظرش موافق نبود. بسته به اینکه در تحلیل و تفسیر سینمای دیجیتال به کدام فلسفه و رویکرد متوسل می‌شوید، تعیین انیمیشن بودن یا نبودن فیلم‌ها هم متفاوت خواهد شد. با این حال هنوز هم به سادگی می‌شود یک انیمیشن متعارف را از همان نخستین نماهایش شناخت و تصمیم گرفت که به تماشایش می‌ارزد یا نه. انیمیشن جذاب، مخصوصا در دو دهه اخیر، با داستانی گرم و گیرا و شخصیت‌هایی زنده روی نگاه ما به زندگی و آدم‌ها و رفتار خودمان اثر می‌گذارد. انگار رنگ‌ها و اشکال و حتی چهره‌های انسانی گرافیکی با معصومیت‌شان همدلی ما را راحت‌تر از فیلم‌های لایو اکشن تسهیل می‌کنند. چقدر طول کشید که از پیرمرد شجاع و وفادار و بامزه «آپ/ بالا» خوشتان بیاید و با او همدلی کنید؟ نوازنده شکست‌خورده انیمیشن «روح» که در زندگی نتوانسته دنبال رؤیای نوازندگی‌اش برود و تازه پس از مرگ در عالم ارواح شجاعت لازم را برای تغییر زندگی‌اش به دست می‌آورد، چقدر شما را به خطر کردن و پی رؤیاهای‌تان رفتن ترغیب کرده؟ همین اواخر، انیمیشن معمولی «لئو» چقدر دیده شد و پیام ساده و عملی‌اش که ماهی را هروقت از آب بگیری تازه است، به دل‌ها نشست. ۸ انیمیشنی که در اینجا معرفی کرده‌ایم، همگی کلاسیک‌اند، بعضی تجاری و متعارف و بعضی غیرتجاری و نامتعارف که همه‌شان ارزش تماشا دارند.

بامبی (۱۹۴۵)

کارگردان: دیوید هَند

محصول: امریکا

بچه گوزنی که مادرش را از دست داده باید به تنهایی در جنگل زندگی کند. این داستان دقیقا مناسب سال ۱۹۴۵ بود که جنگ جهانی دوم تمام شد. میلیون‌ها کودک در سراسر قاره سبز و سایر نقاط دنیا باید راه و رسم زندگی را بدون اینکه راهنما و بزرگ‌تری داشته باشند می‌آموختند و می‌توانستند گلیم‌شان را از آب بیرون بکشند. جنگلی که بامبی در آن پا می‌گیرد و تجربه به دست می‌آورد، استعاره‌ای از جوامع جنگ‌زده است که خطر در هر گوشه و کنارش کمین کرده و بچه گوزن معصوم و زیبایی مثل بامبی برای آموختن راه و رسم زندگی در این محیط نیازمند دوستانی زرنگ مثل تامپر خرگوشه است.

سیندرلا (۱۹۵۰)

کارگردان: کلاید جرونیمی، همیلتون لاسک و ویلفرد جکسون

محصول: امریکا

این داستان اسطوره‌ای همان‌قدر که به دختران جوان می‌قبولاند فقط کافی است صبور و خوش‌قلب باشند تا بخت در خانه‌شان را بزند و به خوشبختی برسند، به زعم فمینیست‌ها، مروج اعتقادات ناروایی است که باور دختران جوان را به توانایی‌های خودشان تضعیف می‌کند. با این همه، در این انیمیشن والت دیزنی، سیندرلا مظهر همه خوبی‌هایی است که یک دختر جوان آرزوی‌شان را در سر می‌پروراند. نامادری بدجنس سیندرلا هم تجسمی از همه نیروهایی شر و شومی است که نمی‌خواهد زیبایی و دانایی و کاردانی سیندرلا را باور کند و فقط به حمایت از دختران نالایق خودش می‌اندیشد که استعدادشان در کرنش کردن است.

سیاره شگفت‌انگیز (۱۹۷۳)

کارگردان: رنه لالوکس

محصول: فرانسه

انیمیشنی سوررئال که دیدنش تجربه‌ای منحصربه‌فرد است و البته اگر اهل تجربه چیزهای نامتعارف نباشید، شاید چندان به مذاق‌تان خوش نیاید. جز رنه لالوکس، دیگر آدم مهم و موثر «سیاره شگفت‌انگیز» هنرمند کارتونیست رولان توپور بود که در نوشتن فیلمنامه و طراحی تولید این انیمیشن هم نقش داشت. «سیاره شگفت‌انگیز» داستان دو نژاد Oms و Draags است که در سیاره Ygam زندگی می‌کنند. Oms ها از نظر جثه اندازه انسان و تحت ظلم و ستم Draags های غول‌پیکر و آبی‌رنگ هستند که با مداخله یک دختر Draags تغییری در این وضع رخ می‌دهد. تصاویر این انیمیشن جادویی به نقاشی‌های سورئالیستی شباهت دارد.

آکیرا (۱۹۸۸)

کارگردان: کاتسوهیرو اوتومو

محصول: ژاپن

سی سال پس از جنگ جهانی سوم، توکیو به شهری بسیار بزرگ و صنعتی تبدیل شده که گروه‌های خلافکار شب و روز در آن با هم می‌جنگند. علت وقوع جنگ جهانی سوم کودکی به نام آکیرا بوده که توانایی‌های خاصی داشته. یکی از اعضای ضعیف گروه‌های خلافکار که صاحب قدرتی عجیب شده، آکیرا را پیدا می‌کند، ولی آکیرا چیزی نیست که او فکرش را می‌کرده. اتوموتو گفته منبع الهامش دهه ۱۹۷۰ توکیو بوده که تظاهرات دانشجویی، موتورسواران، جنبش‌های سیاسی، گنگستران و جوانان بی‌خانمان در آن وجود داشتند. کیفیت بالای گرافیکی این انیمیشن یکی از دلایل موفقیت آن بود.

شیرشاه (۱۹۹۴)

کارگردان: راجر آلرس و راب مینکاف

محصول: امریکا

شیرشاه مرده؛ زنده‌باد شیرشاه. تقریبا می‌توان «شیرشاه» را خلاصه کرد به مرگ شیر پدر و بر جای نشستن شیر پسر. ولی همه‌چیز به همین سادگی هم نیست. شیر پسر تا به شیرشاه بدل شود باید سفر دورودرازی را از سر بگذراند. این انیمیشن که چه‌بسا ادای دین کمپانی دیزنی به دیوید لین حماسه‌ساز بزرگ سینما باشد، چشم‌اندازهایی باشکوه و حیواناتی با جاه‌طلبی ریاست بر سایرین را در داستانی درگیرکننده به تصویر می‌کشد. این داستانِ گذر از کودکی به بزرگسالی شیربچه‌ای است که می‌خواهد پنجه جای پنجه پدرش بگذارد.

داستان اسباب‌بازی (۱۹۹۵)

کارگردان: جان لستر

محصول: امریکا

وقتی نخستین قسمت «داستان اسباب‌بازی» در سال ۱۹۹۵ اکران شد، رسانه‌ها آن را به‌عنوان نخستین انیمیشن تمام‌کامپیوتری تاریخ معرفی می‌کردند که بدون دخالت دستان پرمهارت استادان انیماتور قدیمی تولید شده است. در آن دوران هنوز خبری از فناوری‌های پیشرفته امروزی نبود و انیمیشن‌های دوبُعدی، مثل «دیو و دلبر» (۱۹۹۱)، «علاءالدین» (۱۹۹۲) و «شیرشاه» (۱۹۹۴) با داستان‌های جذاب و شخصیت‌های دوست‌داشتنی‌شان، به فانتزی‌هایی جان می‌دادند که هم هوش از سر کودکان می‌برد و هم بزرگ‌سالان را به تحسین وامی‌داشت. اما داستان اسباب‌بازی انقلابی در صنعت انیمیشن به‌وجود آورد که یکی از مهم‌ترین دستاوردهایش گسترش مرزهای خیال‌پردازی بود.

آبی تمام‌عیار (۱۹۹۷)

کارگردان: ساتوشی کن

محصول: ژاپن

بگذارید اهمیت این انیمه جذاب را با این ماجرا شرح دهیم: دارن آرونوفسکی، کارگردان مشهور امریکایی، بابت بازسازی نعل به نعل صحنه وان حمام این انیمیشن در فیلم «مرثیه‌ای بر یک رؤیا» ۵۹ هزار دلار به ساتوشی کن پرداخت کرد. بعدها دوباره آرونوفسکی در فیلم «قوی سیاه» تکه‌هایی از این انیمیشن را بازآفرینی کرد. همین که کارگردانی خلاق مثل آرونوفسکی این چنین تحت تاثیر این انیمیشن است، نشان می‌دهد با چه اثری مواجه‌ایم. رازآمیز، مهیج، پرتعلیق و در مرز خیال و واقعیت؛ دختر جوانی از دنیای خوانندگی وارد دنیای بازیگری می‌شود، اما یکی از هوادارانش از این تصمیم او راضی نیست.

شهر اشباح (۲۰۰۱)

کارگردان: هایائو میازاکی

محصول: ژاپن

بی‌شک هایائو میازاکی بزرگ‌ترین کارگردان انیمیشن ژاپن در تاریخ سینماست و نامش هم‌ردیف کسانی چون والت دیزنی و جان لَسِتر قرار دارد. روی هر کدام از انیمه‌های میازاکی که دست بگذارید جایی در فهرست بهترین انیمیشن‌های تاریخ سینما دارد. از کیفیت بصری غنی و خیال‌انگیز آثارش بگیرید تا سبک روایی و موسیقی و هر عاملی که می‌تواند به جذابیت یک انیمیشن کمک کند، در کارهای او به حد اعلا رسیده است. «شهر اشباح» مشهورترین اثر میازاکی درباره دختری ۱۰ ساله است که تلاش دارد پدر و مادرش را که به خوک تبدیل شده‌اند نجات دهد. اگر این قصه یک‌خطی برای‌تان عجیب است، خود انیمیشن هوش از سرتان می‌برد.

کد خبر 847477 منبع: همشهری آنلاین برچسب‌ها کارتون مجله انیمیشن پویا نمایی - انیمیشن

دیگر خبرها

  • مظلوم‌تر از تئاتر، موسیقی اصیل ایرانی است/ تخصیص یارانه دولتی برای سفره فرهنگی مردم
  • این صدا برای بچه‌های ایران است/ جزییات یک کنسرت باتربیت!
  • مظلوم‌تر از تئاتر، موسیقی اصیل ایرانی است/تخصیص یارانه دولتی برای سفره فرهنگی مردم
  • ۸ انیمیشن کلاسیک که باید حتما ببینید | از والت دیزنی تا میازاکی
  • توخل جواب رئیس بایرن را داد
  • موسیقی لرستان در تالار وحدت طنین انداز می‌شود
  • عاشقانه‌های مولانا در تالار وحدت پراقبال شد/وقتی موسیقی سنتی رنگ و بوی تازه می‌گیرد+فیلم
  • هوینس: توخل نگرش متفاوتی دارد
  • جای جای اصفهان، رنگ‌وبوی هفته فرهنگی را گرفته است
  • چراغ شور خودروهای کلاسیک (فیلم)